|
نگاهی به اثر تازه منتشرشده خاطرات آزاده حاججعفر عباسنژاد، جانباز مدافع حرم
زخمهای نشمرده حرفهای نگفته
فاطمه عارفنژاد: کتاب تازه از تنور درآمده بود که به دستم رسید؛ داغ و اشتهابرانگیز. اسمش برایم باشکوه و تداعیگر غزل معرکه مرحوم قیصر امینپور بود منتها از قبل نه چیزی درباره سوژهاش میدانستم و نه توفیق آشنایی با نویسنده را داشتم. فقط یکسری کلیدواژه و قالب کلی در ذهنم چرخ میخورد؛ تاریخ شفاهی، مستندنگاری، خاطرات، ۸ سال دفاعمقدس، محور مقاومت و... .
* مقدمه؛ حسرت روی حسرت
خواندمش و غصهام گرفت. زخمهای نشمرده از نظر من، تجسم حسرتهاست؛ حسرت دیر پیدا کردن و دیر رسیدن و دیر روایت کردن. حسرت برگبرگ خاطرات ازدسترفته، فصلفصل دردهای ناگفته و دیدارهای به قیامت مانده. این کتاب، ترجمان «چه زود دیر میشود» است. اما چرا این حرف را میزنم؟
شعله حسرت از همان مقدمه کتاب در جان مخاطب زبانه میکشد. آنجا گفته میشود که در زمان نهایی شدن پروژه ثبت این خاطرات، راوی به هزار دلیل فرصت کافی در اختیار نداشته است؛ یک پایش دمشق و حلب بوده و یک پایش تهران و ارومیه، شرایط جسمیاش وخیم شده، در بیمارستان بستری بوده و... القصه، بهرغم پیگیریهای دوستان حوزه هنری در آن مقطع نتوانسته زمان مناسبی را به انجام مصاحبهها و ثبت خاطراتش اختصاص بدهد. امروز، فردا، پسفردا... روزها گذشتهاند، سر و کله کرونا پیدا شده، جلسات حضوری به مرز ناممکن رسیدهاند و بعد ناگهان در اسفندماه 98، خبر درگذشت سوژه مهم کتاب، آن سرباز کهنهکار جنگ، دل همه دستاندرکاران را سوزانده است. او رفته و کوله خاطراتش را با خودش برده، تا زخمهای نشمرده حتی پیش از آغاز فرآیند نگارش یتیم شده و شانس طلایی ثبت بعضی خاطرات را برای همیشه از دست داده باشد. حالا به جای مصاحبههای نکرده با راوی چه داریم؟ بهت و حسرت و یک دنیا ای کاش!
* یک عمر جهاد، یک دریا خاطره
اصلا خودتان حساب کنید. یک نفر رزمنده دفاعمقدس بوده، داغ شهادت رفیق و رفقا را دیده، طعم جانبازی را چشیده و شکنجه بعثیها را سالها مزمزه کرده، سوریه رفته و جنگیده و دست آخر 40 سال پس از روزهای شروع مبارزاتش به خاطر جراحتهای التیامنیافتنی جنگ و اسارات، آسمانی شده است. این آدم -که زندگیاش دایرهالمعارفی تمامرنگی از جهاد است- چقدر حرف برای گفتن دارد؟ و چقدر خاطره بکر برای تعریف کردن؟
زخمهای نشمرده، خاطرات قهرمانی گمنام از همین جنس است: زندهیاد حاججعفر عباسنژاد؛ جانباز، آزاده و مدافع حرم اهل آذربایجان شرقی. آلبوم خاطراتش را که ورق بزنیم، میبینیم قبل از اینکه پشت لبش سبز بشود در تظاهرات انقلاب شرکت میکرده و بعد هم پای ثابت انجمن اسلامی دبیرستانشان در درگیری با چپ و راست و اینوریها و آنوریها بوده. تا اینکه یکی از هممدرسهایهایش، سعید صفوی، در جبهه به شهادت میرسد. جعفر تحت تأثیر این واقعه پایش را توی کفش رفتن میکند. عددهای نادلخواه شناسنامهاش را قربه الیالله تغییر میدهد و مثل خیلی از نوجوانهای دیگر با هزار کلک خودش را به خط مقدم نبرد میرساند.
* تیر و ترکش، کابل و باتوم
فصل اول کتاب، یعنی زندگی و جبهه، فقط چیزی حدود 50 صفحه است. خاطرات بریدهبریدهاند. عوض شدن بیهوای راوی و پراکندگی متن کمی توی ذوق میزند. کمبود اطلاعات در روایتشهایش به چشم میآید و پرداخت دلچسبی ندارد.
فصل دوم، قصه اسارت است. اینجا حرف از تیر و ترکش عملیات والفجر ۸، ناگهان میرسد به کابل و باتوم برقی و شوک الکتریکی و تونل مرگ. حالا حاججعفر 19 ساله قصه، فرمانده گروهانی از لشکر عاشورا، چند سال اسیر دست بعثیهاست و در استخبارات بغداد، ابوغریب، کمپ 10 الرمادی و اردوگاه تکریت انواع و اقسام شکنجهها را تاب میآورد. او همانجاست که خبر پذیرش قطعنامه منتشر میشود و بعدتر داغ رحلت امام هم جگر همه را میسوزاند. خاطرات این مقطع گاهی بسیار دلخراش و گاهی طنزآمیز میشود. روایتها نسبت به فصل اول اینجا پر و پیمانتر و زندهترند. حتی حاجآقا ابوترابی، سید آزادگان، هم وارد کتاب میشود و همبند شدن حاججعفر با ایشان در اردوگاه تکریت اتفاقات جالبی را رقم میزند.
* سوریه و ما ادراک ما سوریه!
حالا پرشی بلند در زمان داریم. فصل بعدی خاطرات سوریه است. متأسفانه کمحجم و پر از جای خالی. چند تا خاطره کوتاه و خانوادگی به روایت همسر عزیز حاججعفر، چند صفحه توضیح مختصر از زبان یکی از همرزمان در سوریه و در نهایت دستنوشتهای جمعوجور از خود زندهیاد عباسنژاد. او در یادداشت ارزشمندش خیلی سرراست تعریف میکند که چطور یک بار غافلگیرانه همراه رفیقش به کمین داعش خوردهاند. همین و همین. به گمانم در اینجای کار، آن حسرت کتماننشدنی که در فصل دوم اندکی تسکین یافته بود، بیش از پیش گریبان مخاطب را میگیرد: انگار ما از حاججعفر کم میدانیم، خیلی کم اما افسوس که او خود دیگر نیست تا راضیاش کنیم زخمهایش را برایمان بشمرد و قصههایش را حکایت کند. از طرفی، مصاحبه با اطرافیان و همقطارانش هم به هر دلیلی کامل انجام نشده و پازل چهره راوی ناقص باقی مانده است. کتاب از ماهها حضور او در میانه نبرد با تکفیریها شتابزده و سرسری میگذرد. فصل چهارمش فقط متن مکاتبات، یعنی نامههای حاججعفر به خانواده در روزگار جنگ و اسارت است و قسمت آخر کتاب، عکسها و اسناد تصویری.
* اینک گواه
با تمام این حرفها «زخمهای نشمرده» تلاشی بسیار قابل احترام برای کم کردن از بار حسرتهاست. نویسندهاش، حسین غفاری، از همرزمان حاججعفر در جبهههای جنگ است و اصلا روی حساب همین آشنایی دیرینه پای کار این کتاب ایستاده اما واقعیت این است که ما باید خیلی بیش از اینها به خودمان بجنبیم. گنجینههای کشف نشده دفاعمقدس دارند یکییکی از دسترس ما و نسلهای آینده دور میشوند. خاطرات کمکم به زوایای خاموشی و فراموشی میخزند. ردپاها آرامآرام در بستر زمان ناپدید میشوند و اینچنین است که ما میراثداران قهرمانهای گذشته، با کوهی از حسرت و افسوس بدهکار آیندگان میمانیم. حالا هر کس که گواهی بر این حقیقت گزنده میخواهد، این کتاب را با تمام جاهای خالیاش حتما بخواند.
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
گواهی بخواهید، اینک گواه
همین زخمهایی که نشمردهایم!
***
رونمایی از «زخمهای نشمرده» در ارومیه
کتاب «زخمهای نشمرده» در دهمین محفل «خاطره دفاعمقدس» در آذربایجانغربی با حضور مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی و جمعی از مسؤولان اداری و لشکری استان، رزمندگان دوران دفاعمقدس و اقشار مختلف مردم در حسینیه ثارالله ارومیه رونمایی و معرفی شد. «زخمهای نشمرده» بخشی از خاطرات جعفر عباسنژاد، آزاده و جانباز دوران دفاعمقدس و از مدافعان حرم است و در آن، عملیاتهای مختلف و دوران اسارت وی در عراق به کوشش حسین غفاری از فعالان عرصه ادبیات پایداری در استان طی سال جاری در دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجانغربی تولید و منتشر شده است. همچنین بیان خاطراتی از شهید «جعفر عباسنژاد» توسط همرزمان او، اجرای سرودهای حماسی توسط گروه طوبی، تئاتر صحنهای با هنرمندی «سعید صلحی» همراه با نمایشگاه عکس، گرافیکی «و آن دقایق آبی» با موضوع دفاعمقدس از برنامههایی بود که در دهمین محفل خاطره دفاعمقدس اجرا شد. در نمایشگاه «و آن دقایق آبی» ۲۵ عنوان عکس از عکاسان برجسته ایران با موضوع رشادتها و از جانگذشتگیهای ایرانیان در طول ۸ سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و مقاومت رزمندگان ایرانی در طول سالهای دفاعمقدس در معرض دید عموم قرار گرفت. دلنوشتههای دختر شهید جعفر عباسنژاد، سرودهای حماسی با اجرای گروه طوبی، اجرای نمایش صحنههای با موضوع دفاعمقدس با هنرمندی سعید صلحی، در کنار بیان خاطراتی از همرزمان جعفر عباسنژاد از دوران ۸ سال جنگ تحمیلی و اسارت و برگزاری نمایشگاه «و آن دقایق آبی» از دیگر برنامههای بود که در آیین رونمایی و معرفی کتاب «زخمهای نشمرده» برای حاضران اجرا شد. استفاده از طرحهای گرافیکی و اشعاری متناسب با موضوع عکس از شاعران بنام کشور از شاخصههای اصلی آثار ارائه شده در این نمایشگاه بود که مورد توجه بسیاری از بازدیدکنندگان قرار گرفت. حسین غفاری، رزمنده، محقق و نویسنده دفاعمقدس از دوستان نزدیک حاججعفر، جمعآوری خاطرات و زندگینامه این شهید را آغاز کرد و طی تلاش ۵ ماهه و بیش از ۲۰ ساعت مصاحبه انفرادی و گروهی با دوستان، آشنایان، اقوام و همرزمان حاججعفر عباسنژاد و البته تحقیقات جانبی، در کنار تلاشهای مسؤولان اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس آذربایجان غربی، کتاب «زخمهای نشمرده» آماده چاپ و انتشار شد.
ارسال به دوستان
تحلیلگران برجسته عرب سخنان اخیر دبیرکل حزبالله لبنان را هشدار به خائنان داخلی و تهدید دشمن صهیونیستی دانستند
پیام صدهزار نفری
گروه بینالملل: سرتیپ بازنشسته ارتش لبنان، دکتر امین حطیط با قیاس اطلاعات منتشره از طرف منابع رسمی رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان، دست به یک پیشگویی جالب زده مبنی بر اینکه احتمال تکرار جنگ داخلی در این کشور با توجه به قدرت روزافزون مقاومت نزدیک به صفر است. کارشناس برجسته مسائل نظامی نوشت: «گروه تحقیق وینوگراد گفت کمتر از ۵۰۰۰ نیروی حزبالله در جنگ ۲۰۰۶ جلوی دستیابی ارتش اسرائیل به اهدافش را گرفتند. ارتش اسرائیل گفته بود ۴۲۰۰۰ سرباز با اسلحههای گوناگون در جنگ ۲۰۰۶ به کار گرفته بود. یعنی ۵۰۰۰ مقاوم ۴۲۰۰۰ نظامی اسرائیلی را شکست دادند. حالا چقدر نیرو برای شکست دادن ۱۰۰ هزار نیروی مقاوم لازم است؟»
سیدحسن نصرالله در سخنرانی روز دوشنبه این هفته خود به مناسبت ایام سالروز ولادت حضرت محمد مصطفی(ص)، در پیامی که مخاطبان گوناگونی داشت، اعلام کرد مقاومت لبنان 100 هزار رزمنده پای کار دارد. بر این اساس حطیط نتیجهگیری میکند برای گروه اول مخاطبان که اکثریت مردم لبنان هستند، پیام رهبر حزبالله اطمینان است و برای گروه دوم که با حزب مزدور القواتاللبنانیه همداستان شدهاند، بازداری از ماجراجوییهای حساب نشده. از سویی نتیجه آن برای این کشور، جلوگیری از برداشت غلطی است که به جنگ داخلی منجر میشد. پیام آن برای خارج هم بازداری از حمله و تجاوز به مرزها، حفاظت از آرامش کشور و حمایت از میهن است. نصرالله در سخنرانی اخیر خود به حزب القواتاللبنانیه و سمیر جعجع، سیاستمدار وابسته به آمریکا و سعودی که متهم اصلی قتلعام معترضان در بیروت است، توصیه کرد از فکر جنگ و درگیری داخلی خارج شوند و گفت: «ساختار نظامی حزبالله شامل ۱۰۰ هزار نیرو است... ما برای نخستینبار شمار نیروهای رزمنده خود را اعلام کردیم؛ نه برای تهدید، بلکه برای جلوگیری از جنگ داخلی... حزبالله، عامل مثبتی برای مسیحیان است و عامل تهدید آنان نیست... و خطاب به رئیس القوات هم باید بگویم محاسباتت اشتباه است. همانگونه که در سایر جنگهایت، اشتباه کردی و شکست خوردی».
دبیرکل حزبالله در ادامه با اشاره به نقش مهم مقاومت لبنان در تحولات منطقه، به جعجع خاطرنشان کرد: «این رزمندگان را برای جنگ داخلی مجهز نکردهایم... بلکه برای دفاع از کشور در برابر دشمنان است... تا از نفت و گاز ما دفاع کنند... تا از کرامت و حاکمیت کشورمان در برابر تروریسم دفاع کنند... ما ضعیف و ترسو نیستیم... محاسبات ما درست است. ما اصول، اخلاق و ارزش داریم... سر جای خود بنشینید و عاقل باشید... از جنگهای خودتان و جنگهای ما عبرت بگیرید... حکومت و کل مردم لبنان باید در برابر این قاتل خونریز و جنایتکار تجزیهطلب (جعجع) بایستند تا از جنگ داخلی جلوگیری کنند».
عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته جهان عرب نیز در سرمقاله روز سهشنبه روزنامه رایالیوم، سخنرانی اخیر نصرالله را نه مهمترین، بلکه خطرناکترین سخنرانی او برای دشمنان مقاومت برشمرد، چرا که هشدارآمیز و حاکی از آمادگی حزبالله برای مقابله با فتنه داخلی و همچنین حامل پیامی برای رژیم صهیونیستی بود.
به نوشته عطوان، نصرالله در سخنان خود تلاشکرد خشم خود را مهار و کلماتی را که به کار میبرد با دقت انتخاب کند. علاوه بر آن لبخند مشهور سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیرش دیده نمیشد؛ به این معنا که خطر بزرگی در راه است. او بیش از 20 بار به تلاش جعجع و حزبش برای ایجاد جنگ داخلی در لبنان اشاره و برای نخستینبار فاش کرد 100 هزار جنگجو تحت امرش هستند اما این تنها مربوط به آمادگی حزبالله جهت جلوگیری از جنگ داخلی نیست، بلکه یک پیام دوگانه برای رژیم اشغالگر صهیونیستی و در کنار آن حزب «نیروهای لبنانی» داشت. افشاگری دبیرکل حزبالله همچنین یک تهدید علنی برای ۲ طرف بود، بویژه آنجا که خطاب به دشمن صهیونیستی و حزب نیروهای لبنانی تاکید کرد:«محاسبه اشتباه نکنید، عاقلانه بنشینید، مؤدب باشید و از جنگهای خودتان و جنگهای ما عبرت بگیرید».
***
آزمایش بزرگ موشکی مقاومت فلسطین در غزه
گروههای مقاومت فلسطین در غزه دیروز برای سومین روز متوالی موشکهایی را به صورت آزمایشی به سمت دریای مدیترانه شلیک کردند. به نوشته روزنامه القدس العربی، مقاومت فلسطین در راستای آزمایش دقت و برد موشکهای خود با هدف توسعه توان نظامی، صبح دیروز ۳ فروند موشک دیگر را به سمت دریا شلیک کرد. بر اساس این گزارش، این آزمایش موشکی از دوشنبه هفته جاری آغاز شده اما هنوز جزئیات آن و اینکه آیا این آزمایشها مرتبط با موشکهای جدید تولید شده بوده یا یک آزمایش عادی یا ارسال پیام جدید به رژیم اشغالگر است، مشخص نیست. از سوی دیگر «یحیی السنوار» رئیس جنبش حماس در غزه با «محمد العمادی» رئیس کمیته قطری برای بازسازی نوار غزه دیدار و درباره آخرین تماسهای مربوط به تثبیت آتشبس، رفع محاصره غزه و پیامدهای خطرناک تداوم محاصره گفتوگو کرد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی از ورود کمکهای مالی اعطایی قطر به کارکنان غزه ممانعت میکند.
ارسال به دوستان
برای نخستین بار در اروپا 35 مسجد در کلن، چهارمین شهر بزرگ آلمان مجوز پخشعمومی اذان را دریافت کردند
گلبانگ اذان از مساجد آلمان
یک هفته پس از آنکه شورای شهر کلن مجوز پخش اذان از بلندگو توسط مساجد را صادر کرد، چهارمین شهر پرجمعیت آلمان شاهد صفکشی خیابانی مخالفان و موافقان این تحول مهم است.
در آستانه سالروز میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)، پخش اذان از مسجد بزرگ (جامع) یکی از قدیمیترین شهرهای آلمان در روزهای جمعه، به عنوان پروژهای آزمایشی آغاز شده و قرار است در ۲ سال آینده ادامه یابد. این مسجد در محله اهرنفلد کلن که توسط اتحادیه ترکی- اسلامی دیتیب اداره میشود، حال اجازه یافته هر روز اذان را در فاصله ساعات ۱۲ تا ۱۵ حداکثر به مدت 5 دقیقه با صدای بلند پخش کند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در برخی از کوتاهترین روزهای فصلهای پاییز و زمستان، این مهلت شامل هر ۲ اذان ظهر و مغرب میشود.
تاکنون اذان تنها در نمازخانه یا در محوطه این مسجد و دیگر مساجد کلن شنیده میشد اما از جمعه گذشته هر 35 مسجد ثبت شده در این شهر میتوانند اذان را از بلندگوهای خود پخش کنند، به شرطی که صدای آن از میزان تعیین شده بالاتر نباشد. آنطور که مسؤولان شهرداری کلن میگویند اگر این پروژه با موفقیت انجام شود، مساجد این شهر در آینده میتوانند اذان را با صدای بلند پخش کنند که قطعا این امر بر شکسته شدن تابوی پخش اذان در آلمان و سراسر اتحادیه اروپایی تاثیرگذار خواهد بود.
نکته جالب توجه اینجاست که چنین مجوزی درست همزمان با سختگیریهای شدید دولت فدرال بر فعالیت مراکز و مدارس مربوط به گروههای سلفی و افراطی اسلامی اعطا شده؛ گروههایی که عمدتا توسط رژیمهای سعودی و ترکیه حمایت میشوند. هر چند «هنریته ریکر» شهردار کلن این اقدام را نشانه پذیرش ادیان مختلف و تعهد به آزادی مذهب بر اساس قانون اساسی آلمان خوانده اما شواهدی جدی وجود دارد که با افزایش نیاز آلمان به مشاغل خدماتی و کارگری که در جامعه مسلمان این کشور رایج است، آنها ارج و قرب بیشتری یافتهاند. البته برخی گروهها با پخش اذان با صدای بلند مخالفت کردهاند. یکی از این گروهها که جمعه گذشته در اعتراض به این موضوع جلوی مسجد بزرگ کلن تظاهراتی چند ده نفره برگزار کرد، شورای مسلمانان سابق آلمان است. عجیب آنکه «مینا احمدی» بنیانگذار این شورا دلایلی را در مخالفت با این موضوع ذکر میکند که مخالف حقوق تصریح شده مذهبی در قانون اساسی ژرمنهاست.
جدیدترین برآوردها در سال جاری میلادی حکایت از افزایش چشمگیر شمار مسلمانان در آلمان دارد؛ چنانکه نسبت به سال ۲۰۱۵ شمار آنان در این کشور ۹۰۰ هزار نفر افزایش داشته است. به گفته «هانس ایکهارد زومر» رئیس اداره مهاجرت و پناهندگی آلمان، مهمترین دلیل این افزایش جمعیت، مهاجرتهای سالهای اخیر از کشورهای اسلامی عنوان شده است.
نتایج یک تحقیق که اداره مهاجرت و پناهندگی فدرال آلمان به صورت مشترک با وزارت داخله این کشور اوایل سال 2021 در نورنبرگ ارائه کرد، نشان میدهد در حال حاضر بین 3/5 تا 6/5 میلیون مسلمان در آلمان زندگی میکنند که 4/6 تا 7/6 درصد مجموع جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. بدین ترتیب آلمان به چهارمین کشور مسلماننشین قاره سبز پس از روسیه، انگلیس و فرانسه تبدیل شده است. البته کمتر از نیمی از جمعیت مسلمان (47 درصد) رسما شهروند آلمان محسوب میشوند اما حتی آن نیم دیگر بزرگترین اقلیت این کشور صنعتی را در گروههای آیندهساز (کودکان و نوجوانان و جوانان محدوده سن کار) و گروههای فعال در مشاغل خدماتی و کارگری به خود اختصاص دادهاند. اهمیت جامعه مسلمانان زمانی برای آلمان بیشتر میشود که بدانیم آنها بر آینده بزرگترین اقتصاد اروپایی نیز تاثیرگذارند.
یکپنجم (۲۱ درصد) جمعیت مسلمانان در آلمان را کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال تشکیل میدهند. ۲۲ درصد در سنین ۱۵ تا ۲۴ ساله و فقط ۵ درصد آنان در سنین منتهی به بازنشستگی بالای ۴۶ سال قرار دارند.
ارسال به دوستان
تشکیل اتاق عملیات تخریب دولت و مجلس انقلابی
دکتر علیرضا سلیمی*: تصویب محرمانه ماندن لیست اموال و دارایی نمایندگان در مجلس یازدهم، دروغ اصلاحطلبان و رسانههای زنجیرهای آنهاست، این در حالی است که این موضوع در مجلس هشتم تصویب و سپس در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در دوران ریاست آقای رفسنجانی بر آن مجمع به تصویب رسیده بود. چون مجلس یازدهم هفته گذشته چند مصوبه بسیار خوب و انقلابی داشت، رسانههای زنجیرهای اصلاحطلبان برنامهریزی تخریب مجلس یازدهم را در دستور کار خود قرار دادند.
اتاق عملیاتی برای تخریب همزمان مجلس یازدهم و دولت سیزدهم از سوی برخی اصلاحطلبان و دولتمردان سابق تشکیل شده است؛ این در حالی است که این اقدام آنها بر اساس سیاست «هدف، وسیله را توجیه میکند» است و آنها میکوشند با وسایل مختلف از جمله دروغ و اخبار کذب و اتهام بستن به دیگران، اهداف سیاسی خود را دنبال کنند.
اخیرا یک نظرسنجی از سوی اصلاحطلبان علیه مجلس یازدهم صورت گرفت و موضوع جالب آن است که دم خروس این نظرسنجی زمانی بیرون زد که آنها با یک منتخب رد اعتبارنامه در مجلس مصاحبه کردند که اصلا او به نمایندگی مجلس نرسیده بود؛ چرا که مجلس یازدهم اعتبارنامه آقای سینا کمالخانی را رد کرده بود.
مردم و افکار عمومی دلیل محرمانه ماندن اعلام لیست اموال و دارایی مسؤولان و مسببان این کار را میشناسند و متوجه آن هستند.
نقش مجلس یازدهم در محرمانگی لیست اموال و دارایی مسؤولان دروغی بزرگ بود که غوغاسازان آن را مطرح و سعی کردند با غوغاسازی علیه مجلس انقلابی خوراک رسانهای لازم را برای بیگانگان تهیه کنند. این در حالی است که این روش در برجام و «افایتیاف» و قراردادهای نفتی هم به کار رفته بود.
دولت سابق، یک دولت امنیتی و به اصطلاح محرمانه بود؛ چرا که در دولت حسن روحانی قراردادهای نفتی، برجام، «افایتیاف» و خرید هواپیما محرمانه بود و همین عده با صدها قرارداد محرمانه، دیگران را متهم میکنند(!)
مجلس یازدهم به دنبال آن است کانالهای اعلام اموال و دارایی مسؤولان متعدد شود و نباید به خوداظهاری اکتفا کرد؛ به همین دلیل این کار مثبت و رو به جلوی مجلس یازدهم با غوغاسازی اصلاحطلبان و وارونه جلوه دادن به جامعه معرفی میشود.
* عضو هیأترئیسه مجلس
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از نقش توزیع تسهیلات اعطایی بانکها در رشد اقتصاد ایران گزارش میدهد
صنعت تشنه تسهیلات
بخش صنعت سهم 30 درصدی از تسهیلات را در سال 99 و 6 ماه نخست 1400 دارد
گروه اقتصادی: یکی از مشکلات مهم صنعت در سالهای اخیر کمبود نقدینگی و نحوه تامین منابع مالی لازم برای توسعه خود و سرمایه در گردش است. در این شرایط یکی از وظایف شبکه بانکی برای تحقق رونق تولید و توسعه صنعت کشور، ارائه تسهیلات به بخشهای مختلف صنعت است. ارائه تسهیلات باید به نحوی باشد که به بخش واقعی اقتصاد اصابت کند و در نهایت موجب رشد اقتصادی شود. بخــش واقعــی اقتصــاد، ظرفیــت محــدود و مشخصــی بـرای تولیــد دارد و بــرای گســترشهای فعالیت آن به سرمایهگذاریهای جدید نیاز است. بخش مالی اقتصـاد، منـابع مـالی لازم برای سرمایهگذاری و به تبع آن توسعه بخش واقعی را فراهم میکند. همچنین ایـن بخـش روند تولید و توزیع محصولات و خدمات در بازارهای واقعی اقتصاد را تسـهیل میکند. بخش پولی و مالی کشور باید بتواند منابع لازم را با کمترین هزینه برای تامین مالی بخش واقعـی فـراهم کنـد تـا بهای تمامشده کالاها و خدمات بخش واقعی نیز بیش از حد متأثر از هزینههای مالی نشود. به علاوه، سیستم مالی باید بتواند منابع لازم را بـه طـور هماهنـگ و یکنواخـت بـرای تمـام بخشهای اقتصاد تجهیز کند تا همه بخشها به شکل متوازن رشد کنند.
* کمبود ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در بخش صنعت
گزارش تسهیلات پرداختی ۶ ماه نخست سال جاری بانکها به بخشهای مختلف اقتصادی توسط بانک مرکزی اخیرا منتشر شد. تسهیلات پرداختی بانکها طی 6 ماهه سال 1400 به بخشهای اقتصادی مبلغ 8/12410هزار میلیارد ریال است که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل مبلغ 9/4551 هزار میلیارد ریال (معادل 9/57 درصد) افزایش داشته است. جدول زیر بیانگر هدف از دریافت تسهیلات پرداختی در بخشهای اقتصادی طی 6 ماه ابتدایی سال 1400 است. سهم تسهیلات پرداختی در قالب سرمایه در گردش در همه بخشهای اقتصادی طی 6ماهه سال جاری مبلغ 7/8376 هزار میلیارد ریال معادل 5/67 درصد کل تسهیلات پرداختی است. سهم تسهیلات پرداختی بابت تأمین سرمایه در گردش بخش صنعت و معدن در 6 ماهه سال جاری معادل 2/2947 هزار میلیارد ریال بوده است که حاکی از تخصیص 2/35 درصد از منابع تخصیص یافته به سرمایه در گردش همه بخشهای اقتصادی (مبلغ 7/8376 هزار میلیارد ریال) است. ملاحظه میشود از 3727 هزار میلیارد ریال تسهیلات پرداختی در بخش صنعت و معدن معادل 1/79 درصد آن (مبلغ 2/2947 هزار میلیارد ریال) در تأمین سرمایه در گردش پرداخت شده است که بیانگر توجه و اولویتدهی به تأمین منابع برای این بخش توسط بانکها در سال جاری است. معاون طرح و برنامه وزارت صمت با بیان اینکه تامین مالی واحدهای تولیدی از چالشهای این بخش است، گفت: حدود ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار میلیارد تومان کمبود نقدینگی در بخش صنعت داریم. سیدمهدی نیازی در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه ۲ سیما افزود: با توجه به نیاز 650 هزار میلیارد تومانی بخش صنعت به تسهیلات، بر اساس گزارش بانک مرکزی، سرمایه در گردش پرداخت شده به حوزه صنعت در قالب تسهیلات حدود 435 هزار میلیارد تومان بوده است. وی با بیان اینکه تامین مالی واحدهای تولیدی از چالشهای این بخش است، اضافه کرد: بیش از 50 درصد مشکلات بخش صنعت مربوط به تامین مالی است. وی ادامه داد: سهم بخش صنعت در تسهیلات بانکی سال 99 فقط 30 درصد کل تسهیلات بانکها بوده است، در حالی که بر اساس قانون برنامه ششم توسعه این رقم باید در پایان برنامه به 40 درصد تسهیلات برسد که اکنون 10 درصد کسر منابع مالی داریم. معاون طرح و برنامه وزارت صمت گفت: این کمبود منابع موجب تعطیلی بنگاهها و کاهش ظرفیت تولید و اشتغال آنها شده است. نیازی گفت: از 372 هزار میلیارد تومانی که در ۶ ماه نخست امسال از بانکها دریافت کردهایم، 290 هزار میلیارد تومان برای سرمایه در گردش بخش صنعت بوده است، در حالی که با توجه به نرخ تورم، نقدینگی مورد نیاز ما در این بخش یکهزار هزار میلیارد تومان است تا بتوانیم ظرفیتهای سال گذشته خود را فعال نگه داریم. وی ادامه داد: با توجه به اینکه در چند سال اخیر رشد اقتصادی ما منفی بوده است، برای افزایش رشد اقتصادی دستکم به سالی 200 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری نیاز داریم. معاون طرح و برنامه وزارت صمت گفت: طرحهای نیمهکاره بسیاری در کشور وجود دارد که به دلیل کمبود منابع رها شده است و نظام بانکی باید فکری برای آن بکند. نیازی افزود: سال گذشته بانکها یکهزار و 900 هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کردهاند که 744 هزار میلیارد تومان به بخش خدمات، 570 هزار میلیارد تومان به صنعت، 126 هزار میلیارد تومان به کشاورزی و 104 هزار میلیارد تومان به مسکن اختصاص یافته است و اگر انحراف منابع وجود داشته باشد، باید همه حوزهها به تفکیک آسیبشناسی شود تا مشخص شود کدام حوزه انحراف بیشتری داشته است.
* اصلاح توزیع تسهیلات اعطایی، مقدمه رشد اقتصادی
سیستمهای مالی توسعهیافته از طریق کاهش هزینههای نظارت، معاملات و اطلاعات، نقش اساسی در بهبود کارکرد واسطهگری مالی ایفا میکنند. نظامهای مالی کارآمد با شناسایی و تامین مالی فرصتهای مناسب کسبوکار، تجمیع و تخصیص پساندازها، نظارت بر سرمایهگذاریها، اعمال حاکمیت شرکتی، تسهیل مبادله کالاها و خدمات، توزیع و مدیریت ریسک و همچنین کاهش هزینههای مبادله موجب تخصیص بهتر منابع مالی و سرمایه و در نهایت افزایش رشد اقتصادی میشوند. به عقیده برخی اقتصاددانان، در مراحل ابتدایی توسعه، بهبود خدمات مالی و گسترش ابزارهای جدید مالی و تغییر ساختار مالی موجب رشد اقتصادی میشود اما در ادامه روند توسعه اقتصادی، تحولات مالی دنبالهرو تقاضا برای آن میشود و تقاضا برای انواع جدیدتر ابزارها و خدمات مالی عامل تعیینکننده میشود. نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که عوامل تعیینکننده میزان توسعهیافتگی مالی کشورها فراتر از شاخصهای سنتی نظیر عمق مالی، سرکوب مالی و سهم بخش غیردولتی از کل تسهیلات بانکی بوده و عوامل دیگری چون «محیط سیاسی و اقتصاد کلان»، «زیرساختهای نهادی، قانونی و اطلاعاتی»، «ابزارهای سیاست پولی، نظارت و مقررات بانکی»، «سطح رقابت و کارایی» و «نوع مالکیت شرکتهای مالی دولتی یا غیردولتی)» نیز از ویژگیهای یک نظام مالی است که بر تجمیع و تخصیص منابع پساندازی اثر قابل توجهی دارد. به طور کلی محیطی که نهادهای مالی در آن فعالیت میکنند، مهمترین متغیری است که تخصیص منابع و مصارف را جهتدهی میکند. اگر شرایط رقابتی بر تمام بازارهای اقتصاد حاکم باشد، اطلاعات کامل و شفاف میتواند در نهایت اقتصاد را در مسیری قرار دهد که کارایی تخصیص منابع تضمین شود اما تحت شرایطی که فضای رقابتی بر بازارها حاکم نیست، نمیتوان تخصیص کارای منابع را انتظار داشت. تحت این شرایط از بعد فردی یا بخشی ممکن است تخصیص منابع کارا رخ دهد اما کارایی جمعی تضمین نخواهد شد. در ارتباط با نظام مالی بانکمحور، اگرچه توزیع منابع میتواند به گونهای باشد که موجب حداکثرسازی سود بانکها شود اما این لزوما تخصیص کارای منابع مالی را تضمین نخواهد کرد، بویژه وقتی که عدم توازنی بین بخشهای مختلف اقتصادی وجود دارد.
میتوان بیان کرد توزیع تسهیلات بانکی بر رشد اقتصادی نقش قابل توجهی دارد که باید در دوره جدید بانک مرکزی هدایت اعتبارات به بخش مولد تولید و صنعت کشور در دستور کار قرار بگیرد.
ارسال به دوستان
آغاز ثبتنام متقاضیان در طرح ملی جهش و تولید 4 میلیون مسکن
شروع نهضت ملی ساخت خانه
دور جدید ثبتنام مسکن از دیروز در ۳۱ استان با ثبتنام متقاضیان واجد شرایط در سامانه جدید «ثمن» آغاز شد و تا یک ماه ادامه دارد. سامانه ثمن از روز قبل برای ثبتنام در طرح مسکن حمایتی دولت سیزدهم بازگشایی شد اما به دلیل برخی مشکلات زیرساختی، هنوز امکان ورود کاربر فراهم نیست. قصد دولت سیزدهم این است که با ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی، کسری مسکن در کشور را جبران کند. آنطور که از نخستین جلسه شورای عالی مسکن مشخص شد، کار با ساخت ۲ میلیون مسکن آغاز خواهد شد. ثبتنام باید از طریق سامانه «ثمن» به آدرس saman.mrud.ir انجام شود. متقاضیان تا یک ماه فرصت دارند برای ثبتنام در این سامانه اقدام کنند. البته گفته میشود در صورت تامین زمین در شهرهای جدید، احتمال تمدید زمان ثبتنام وجود دارد.
* چه کسانی میتوانند در این طرح ثبتنام کنند؟
همان ۴ شرط قدیمی ثبتنام در طرحهای دولتی در این دوره هم وجود دارد. نخست سبز بودن فرم «ج» متقاضی به این معنا که از ابتدای انقلاب تاکنون از امکانات دولتی یا یارانهای بخش مسکن و زمین و وام مسکن استفاده نکرده باشد، متأهل یا سرپرست خانوار بودن و داشتن سابقه حداقل ۵ سال سکونت در شهر مورد تقاضا و نداشتن مالکیت خصوصی املاک یا مسکن از جمله شروط اولیه ثبتنام است.
* آیا امکان ثبتنام مجردها وجود دارد؟
برای مردان مجرد امکان ثبتنام در طرح ۴ میلیونی مسکن وجود ندارد اما مطابق طرح مسکن ملی، دختران و زنان مجرد بالای ۳۵ سال از آنجا که به عنوان خودسرپرست یا سرپرست خانوار تعریف میشوند، میتوانند در این طرح ثبتنام کنند. بر این اساس شرط تأهل همچنان برای مردان در این طرح وجود دارد اما در صورت اصلاح محدودیتهای مربوط به فرم «ج» و شرط سنی که اخیرا در دولت سیزدهم مطرح است، این احتمال وجود دارد که در دورههای آینده ثبتنام طرحهای حمایتی مسکن شرایط برای مردان مجرد هم فراهم شود.
* روند بررسی ثبتنام متقاضی چگونه است؟
در مرحله اول ثبتنام اطلاعات هویتی سرپرست خانوار یا متقاضی اخذ میشود و همچنین متقاضی باید اطلاعات افراد تحت قیمومت و تحت کنترل خود را درج کند. واجد شرایط بودن متقاضیان بعد از بررسی شرایطشان به آنها پیامک و خواسته میشود به ادارات کل راهوشهرسازی استانها یا بنیاد مسکن مراجعه حضوری داشته باشند و مدارک سکونت در شهر مورد تقاضا را ارائه دهند. مرحله بعد نیز معرفی به بانک عامل و افتتاح حساب سپرده است و در نهایت متقاضی به پروژههای در حال احداث ارجاع داده میشود.
* تغییرات احتمالی در شرایط ثبتنام در این دوره چیست؟
ساخت مسکن به صورت متقاضیمحور انجام خواهد شد و دولت قرار است محدودیتهای مربوط به فرم «ج» را اصلاح کند اما تا تغییر اصلاحات مربوط به فرم «ج» خانوارها، در این دور از ثبتنام هم شرایط مثل باقی طرحهای حمایتی در دولتهای گذشته است.
وزیر راهوشهرسازی درباره اصلاح محدودیتهای مربوط به فرم «ج» گفته است: «نیاز به تغییراتی در فرم «ج» هست که به دنبال آن تغییرات هستیم. اگر کسی پیشتر خانه داشته و اکنون ندارد و اگر کسی ازدواج نکرده اما قصد ازدواج دارد (افراد مجرد) نیز باید بتواند از تسهیلات بهرهمند شود».
* وام و اقساط ۴ میلیون مسکن چقدر است؟
هنوز جزئیات اقساط و نرخ سود تسهیلات خانههای طرح جهش تولید مسکن برای دهکهای مختلف توسط بانک مرکزی اعلام نشده اما به گفته وزیر راهوشهرسازی، رقم تسهیلات اعطایی در شهرها ۴۵۰ میلیون تومان است که به سازندگان پرداخت میشود. همچنین وزارت راهوشهرسازی اعلام کرده تلاش میکند حداکثر کمک را به دهکهای یک تا ۳ داشته باشد. بر این اساس برای دهکهای اول تا سوم، شهرهای زیر ۱۰۰ هزار نفر و مسکن روستایی حداکثر مساعدت دولت انجام میشود. این تسهیلات شامل زمین رایگان، کاهش نرخ سود تسهیلات، افزایش میزان وام نسبت به قیمت تمام شده و تخفیف یا معافیت از هزینههای خدمات مهندسی است.
* ساخت خانههای ۴ میلیون مسکن چقدر طول میکشد؟
ساخت و تحویل ۴ میلیون واحد مسکونی طی ۴ سال فعالیت دولت سیزدهم انجام خواهد شد. آنطور که «رستم قاسمی» وزیر راهوشهرسازی گفته است: اگر بخواهیم به برنامه زمانبندی که تحویل ۴ میلیون واحد مسکونی تا پایان دولت سیزدهم است برسیم، باید احداث ۲ میلیون واحد مسکونی را شروع کنیم، چون ساخت مسکن یک سال و نیم تا ۲ سال طول میکشد؛ حدود ۶۰۰ هزار واحد مسکونی را در این طرح مردم(بخش خصوصی) میسازند و حدود ۴۰۰ هزار واحد مسکونی باید از سوی دولت ساخته شود.
* تفاوت رقم تسهیلات در مسکن ملی و طرح ۴ میلیون واحد مسکونی چقدر است؟
میزان آورده اولیه در طرح مسکن ملی ۴۰ میلیون تومان و میزان وام دریافتی متقاضیان ۱۵۰ میلیون تومان بود که به ۲۵۰ میلیون تومان افزایش یافت اما پیشنهاد وزارت راهوشهرسازی در این طرح این است که عدد تسهیلات و کارمزد آن متفاوت باشد و بر اساس گروه درآمدی و توان خانوارها تنظیم شود. متقاضیان در طرح مسکن ملی سود ۱۸ درصدی بعد از دریافت وام پرداخت میکردند اما آنچه تا الان از منابع غیررسمی عنوان شده این است که سود تسهیلات در وام مسکن ۴ میلیونی بین ۱۲ تا ۱۵ درصد است. بر این اساس قرار است پیشنهاد وزارت راهوشهرسازی درباره میزان آورده متقاضی و تسهیلات اعطایی ۴۰۰ میلیون تومانی در شهرها در شورای عالی پول بررسی شود. اکنون بر اساس قیمت تمام شده و دشواری انجام کار از نظر تراکم و ارتفاع ساختمان در شهرهای مختلف یک جدول متغیر از نظر میزان تسهیلات پیشنهاد به همراه کارمزد تسهیلات، پیشنهاد شده است. چنانچه پیشنهادهای ارائه شده با موافقت بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار تایید و مصوب شود، اطلاعرسانی عمومی خواهد شد. تسهیلات در نظر گرفته شده در سال نیز برای تامین مالی این پروژه۳۶۰ هزار میلیارد تومان است که این عدد متناسب با تورم در سالهای آتی افزایش مییابد.
***
احتمال تمدید مهلت زمان ثبتنام در سامانه ملی املاک و اسکان
معاون مسکن و ساختمان از احتمال تمدید مهلت زمان ثبتنام سرپرستان خانوار در سامانه ملی املاک و اسکان بر اساس نظر ستاد عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا خبر داد. محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان درباره مهلت ثبتنام در سامانه ملی املاک و اسکان گفت: بر اساس زمانبندی پیشین، پایان مهرماه مهلت ثبتنام سرپرستان خانوار در سامانه ملی املاک و اسکان تعیین شد. چند هفته پیش مکاتبهای با دبیرخانه ستاد سران قوا (ستاد عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا) برای تمدید این مهلت داشتیم، زیرا شرایط ایجاب میکند با مهلت بیشتری این اقدام انجام شود و در این باره منتظر نتیجه هستیم. معاون مسکن و ساختمان با تأکید بر اینکه با تمدید مهلت ثبتنام سرپرستان خانوار در سامانه ملی املاک و اسکان برای درج اطلاعات هویتی و سکونتی، اطلاعرسانی مناسب انجام خواهد شد، درباره احتمال عدم مشارکت مردم در درج اطلاعات خود در سامانه اعلام کرد: بر اساس قانون (ماده 54 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم) افرادی که اطلاعات خود را در سامانه ملی املاک و اسکان درج نکنند، واحد یا واحدهای آنها به عنوان واحد خالی تلقی و مشمول پرداخت مالیات میشوند. محمودزاده ادامه داد: واحدهای خالی به سازمان امور مالیاتی برای اخذ مالیات معرفی خواهند شد.
ارسال به دوستان
گروه سیاسی: «برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم». این موضع «دنیس راس» را احتمالا میتوان مهمترین رویکرد احتمالی طرفهای غربی مذاکرات هستهای بویژه آمریکا در مواجهه با طرف ایرانی دانست. به گزارش «وطنامروز»، حالا گذر هر چه بیشتر زمان در مذاکرات ایران و طرفهای غربی به منظور بازگشت به توافق برجام، بیش از هر طرفی به ضرر آمریکاییها خواهد بود. این واقعیتی است که در روزهای اخیر از سوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و نزدیکان نخستوزیر رژیم صهیونیستی مورد اشاره قرار گرفته است. به همین دلیل چندان دور از ذهن نبود که طرف غربی به مرور زمان ادبیات تندی را با نیت ایجاد ارعاب برای طرف ایرانی با نیت بازگشت سریع به میز مذاکرات و عقبنشینی از مواضع ماههای اخیر به کار گیرد. در روزهای اخیر برخی مقامات غربی از جمله مقامات ارشد آمریکا از اجرایی شدن «پلن بی» در صورت شکست مذاکرات وین به منظور بازگشت به برجام صحبت کردهاند و در این راستا از ادبیات تندی نظیر «همه گزینهها روی میز است» نیز بهره گرفتهاند. تلاش آمریکاییها و اصرار آنها برای ادامه مذاکرات تحت هر شرایطی، نشان میدهد زمان به ضرر طرفهای غربی سپری میشود. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از ظرفیتهای قانون اقدام راهبردی برای صیانت از منافع ملت ایران، مصوب سال گذشته مجلس، در حال افزایش توانمندیهای هستهای خود است؛ به طوری که هماکنون ایران 120کیلو اورانیوم غنیشده 20 درصد و 20 کیلو اورانیوم غنی شده 60 درصد توسط سانتریفیوژهای نسل جدید IR6 را داراست. همچنین درخواستهای مقامات آمریکایی با عدم مشروعیت از جانب افکار عمومی مواجه است که دلیل این امر را نیز باید در خروج یکجانبه این کشور از برجام و اعمال یکطرفه تحریمها علیه ایران جست. طرح مساله «پلن بی» توسط آمریکا، ظاهرا با موافقت شرکای اروپاییاش همراه نیست، چرا که جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در واکنش به اظهارات مقامهای آمریکایی مبنی بر اینکه همه گزینهها درباره ایران روی میز است، میگوید اتحادیه اروپایی در صورت شکست دیپلماسی حول برجام، درباره «نقشه دوم» فکر نمیکند. بورل جمعه هفته گذشته طی نشست خبری در شهر واشنگتن درباره لزوم از سرگیری مذاکرات وین توضیح داد: «زمان بازگشت به میز مذاکره فرا رسیده است. من نمیخواهم به نقشه دوم فکر کنم، زیرا هیچ نقشه دومی که من میتوانستم تصور کنم، طرح خوبی نخواهد بود»؛ موضعی که البته روز گذشته با چاشنی تهدید و ارعابآفرینی از سوی بورل مجددا پی گرفته شد. با در نظر گرفتن جمیع این مسائل، تند شدن ادبیات مقامات آمریکایی نسبت به ایران را نباید بدون دلیل دانست. «دنیس راس» مشاور سیاست خارجی رئیسجمهور آمریکا در زمان «باراک اوباما» در صفحه توئیتر شخصی خود نوشت: «ایران، مذاکرات را به عنوان امتیاز به ما تلقی میکند. تهران فکر میکند بالا و پایین کردن ترس از برنامه هستهایاش باعث پذیرش طرح «بیشتر در برابر کمتر» [از سوی آمریکا] خواهد شد، به این معنا که رفع تحریمها بیشتر از آنچه در برجام آمده باشد و در ازای آن ایران امتیازهای کمتری بدهد. برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم». در این نوشتار، راس به طور واضح از اتخاذ راهبرد ارعاب در برابر تهران سخن میگوید. بدین صورت که واشنگتن سعی کند با ترساندن ایران از طریق نگه داشتن چماقی همچون اقدام نظامی مستقیم علیه تهران، امتیازات مدنظر خود را دریافت کرده و فعالیت تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران را تا حد ممکن محدود سازد. پیشنهاد راس با توجه به شرایط کنونی ایالاتمتحده و گذر زمان علیه این کشور قابل فهم به نظر میرسد. البته گفتنی است پیشنهاد دنیس راس مبنی بر ترساندن تهران به منظور امتیازگیری، در گذشته و در زمان دولت اصلاحات نیز توسط دولتمردان آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته بود. * رؤیای تکرار نگارش نامه 2003 پیش از این نیز آمریکا در زمان مذاکرات هستهای زمان اصلاحات توانسته بود با استفاده از همین تاکتیک، امتیازگیری کند. 8 سال پیش در سال 2013 جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا در گفتوگویی تلویزیونی با ABC در انتقاد از دولت بوش، به ماجرای پیشنهاد هستهای دولت خاتمی اشاره کرد. وی در این باره گفت: «سال 2003 ایران پیشنهادی به بوش داد که میتوانست تاثیر زیادی در برنامه هستهای ایران داشته باشد اما هیچ کس این توافق را پیش نبرد و به آن اهمیتی نداد و اتفاقی هم نیفتاد». جان کری که در آن زمان تلاش داشت از توافق ژنو بین ایران و 1+5 دفاع کند، برای بیان میزان هزینه هر روز تاخیر برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران به «پیشنهادی» اشاره کرد که از سوی ایران سال 2003 یعنی مدت کمی پس از فاش شدن برنامه هستهای ایران، عنوان شد که نشان میداد میتوان آهنگ پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف کرد اما دولت بوش آن را جدی نگرفت. روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» نیز پیش از این گفتوگو در سال 2007 پس از انتشار خبر فرستاده شدن نامهای به آمریکا، متن اصلی آن را منتشر کرد. در آن زمان هیچ کدام از مقامات مسؤول در آمریکا اصلیت و صحت این نامه را زیر سوال نبردند. این روزنامه همچنین در گزارشی پس از صحبتهای کری، به نقش محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه ایران نیز در آن ماجرا اشاره کرده بود. گویا ظریف، سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد، یک نسخه ویرایش شده از پیشنهاد ایران را در اختیار رسانههای آمریکایی قرار میدهد تا افکار عمومی را بیشتر در جریان پیشنهاد ایران قرار دهد. «واشنگتنپست» نوشته بود: 2 ماه پس از آنکه رئیسجمهور اسبق ایران (خاتمی) در مقابل رسانهها از برنامه هستهای ایران خبر داد؛ یعنی درست زمانی که نیروهای نظامی عراق از نیروهای ائتلاف شکست خورده بودند و بغداد سقوط کرده بود، وزارت خارجه آمریکا 4 مه نامهای 2 صفحهای را که هیچ سربرگی نداشت، به صورتی غیرمعمول از طریق فکس دریافت کرد که از جانب دولت سوییس ارسال شده بود. این نامه امضا نداشت، هیچ نشانه معمول دیپلماتیکی هم در آن وجود نداشت اما در آن پیشنهاد شده بود ایران آماده برگزاری مذاکرات دوجانبه و گسترده درباره برنامه هستهای است و همه گزینهها از همکاری گسترده راجع به برنامه هستهای گرفته تا پذیرش به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس و پایان دادن به حمایت از گروههای شبهنظامی در فلسطین را نیز روی میز گذاشته بود. این روزنامه آمریکایی در ادامه به نقش محمدجواد ظریف در تهیه و انتشار این نامه اشاره میکند: «تیم گلدیمن» سفیر سوییس در تهران که اصالت این نامه را تایید کرده بود، در نامه دیگری به وزارت خارجه آمریکا آورد این نامه با حمایت افراد صاحب نفوذ در ایران تهیه شده است. یکی از بازیگران اصلی در زمینه تهیه این نامه - که به «نقشه راه» نیز معروف شد - محمدجواد ظریف بوده است. لازم به ذکر است در نامه مذکور، ایران نه تنها از دست برداشتن از حمایت گروههای فلسطینی سخن به میان آورد، بلکه پیشنهاد داده بود برای خلع سلاح حزبالله نیز تلاش کرده و تمام فعالیتهای هستهای خود را شفاف کند. در ازای این همه، ایران از آمریکا خواست از رفتار خصمانه خود نسبت به جمهوری اسلامی دست بکشد و در بیانیهای تصریح کند ایران جزو محور شرارت نیست! در سند دیگری که به نقل از «دنیس راس» پیش از این توسط منابع غربی منتشر شده بود، آمده است: «اول آوریل 2003 مباحثه طولانیای با صادق خرازی که برای دیدنم آمده بود، داشتم و دوم مه نیز دوباره او را به مدت 3 ساعت دیدم». آنچه در نامه دولت خاتمی به جورج بوش به صراحت آمده است، تلاش این دولت برای اعطای برخی امتیازات در جهت «نزدیکی ۲ دولت» است. گویا قرار بوده در این راستا دیدارهای دیگری میان کمال خرازی و زلمی خلیلزاد انجام شود که با پاسخ سرد مقامات کاخ سفید راه به جایی نبرده است. بعد از صحبت کردن درباره این مساله با صادق خرازی، من فهمیدم آنها میخواهند مطمئن شوند که اگر در مرحله اولیه همه چیز به هم خورد، قرارهایی که گذاشتهاند و شرایط جدیدی که گذاشتهاند، افشا نشود، چون نمیخواهند مشکل داشته باشند. هرچند به طور مطلق نمیتوان تمام ادعاهای طرف آمریکایی را درباره این تجربه تاریخی تایید کرد اما با توجه به موفقیت سیاست ارعابآفرینی دولت آمریکا در همراه ساختن تیم مذاکرهکننده دولت سابق، موضع اخیر دنیس راس را میتوان تلاشی برای امتحان مجدد این رویکرد دانست. * زمین بازی عوض شده است هرچند اظهارات دنیس راس و تاکتیک هراسآفرینی به علت فقدان پلن B با نیت وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش شروط آمریکا در میدان مذاکرات از سوی طرف غربی پیگیری میشود اما مناسبات قدرت بین طرفین در قیاس با گذشته تغییرات ملموس و حداکثری کرده است. اتخاذ استراتژی «مقاومت فعال» و دست پر ایران در مقابل سناریوی آمریکاییها مانع از کارسازی هراسآفرینی غربیها میشود. در این شرایط پیگیری یک رویکرد هوشمندانه از سوی تیم جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی و همصدایی داخلی در راستای روشنگری درباره علت هراسآفرینی طرف آمریکایی، مسیر مذاکرات آتی را به سمت بهرهوری حداکثری برای کشورمان تغییر خواهد داد.
آن که میترسید رفت
بازخوانی نامه عقب نشینی دولت اصلاحات به آمریکا، مذاکرات خرازی و راس و نقش اصلاحطلبان در ایجاد برآورد فشار حداکثری به ایران*
هراس آمریکاییها از بازگشت و توسعه برنامه هستهای ایران در اظهارات دنیس راس مشهود است
گروه سیاسی: «برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم». این موضع «دنیس راس» را احتمالا میتوان مهمترین رویکرد احتمالی طرفهای غربی مذاکرات هستهای بویژه آمریکا در مواجهه با طرف ایرانی دانست. به گزارش «وطنامروز»، حالا گذر هر چه بیشتر زمان در مذاکرات ایران و طرفهای غربی به منظور بازگشت به توافق برجام، بیش از هر طرفی به ضرر آمریکاییها خواهد بود. این واقعیتی است که در روزهای اخیر از سوی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و نزدیکان نخستوزیر رژیم صهیونیستی مورد اشاره قرار گرفته است. به همین دلیل چندان دور از ذهن نبود که طرف غربی به مرور زمان ادبیات تندی را با نیت ایجاد ارعاب برای طرف ایرانی با نیت بازگشت سریع به میز مذاکرات و عقبنشینی از مواضع ماههای اخیر به کار گیرد. در روزهای اخیر برخی مقامات غربی از جمله مقامات ارشد آمریکا از اجرایی شدن «پلن بی» در صورت شکست مذاکرات وین به منظور بازگشت به برجام صحبت کردهاند و در این راستا از ادبیات تندی نظیر «همه گزینهها روی میز است» نیز بهره گرفتهاند. تلاش آمریکاییها و اصرار آنها برای ادامه مذاکرات تحت هر شرایطی، نشان میدهد زمان به ضرر طرفهای غربی سپری میشود. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از ظرفیتهای قانون اقدام راهبردی برای صیانت از منافع ملت ایران، مصوب سال گذشته مجلس، در حال افزایش توانمندیهای هستهای خود است؛ به طوری که هماکنون ایران 120کیلو اورانیوم غنیشده 20 درصد و 20 کیلو اورانیوم غنی شده 60 درصد توسط سانتریفیوژهای نسل جدید IR6 را داراست. همچنین درخواستهای مقامات آمریکایی با عدم مشروعیت از جانب افکار عمومی مواجه است که دلیل این امر را نیز باید در خروج یکجانبه این کشور از برجام و اعمال یکطرفه تحریمها علیه ایران جست. طرح مساله «پلن بی» توسط آمریکا، ظاهرا با موافقت شرکای اروپاییاش همراه نیست، چرا که جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در واکنش به اظهارات مقامهای آمریکایی مبنی بر اینکه همه گزینهها درباره ایران روی میز است، میگوید اتحادیه اروپایی در صورت شکست دیپلماسی حول برجام، درباره «نقشه دوم» فکر نمیکند. بورل جمعه هفته گذشته طی نشست خبری در شهر واشنگتن درباره لزوم از سرگیری مذاکرات وین توضیح داد: «زمان بازگشت به میز مذاکره فرا رسیده است. من نمیخواهم به نقشه دوم فکر کنم، زیرا هیچ نقشه دومی که من میتوانستم تصور کنم، طرح خوبی نخواهد بود»؛ موضعی که البته روز گذشته با چاشنی تهدید و ارعابآفرینی از سوی بورل مجددا پی گرفته شد. با در نظر گرفتن جمیع این مسائل، تند شدن ادبیات مقامات آمریکایی نسبت به ایران را نباید بدون دلیل دانست. «دنیس راس» مشاور سیاست خارجی رئیسجمهور آمریکا در زمان «باراک اوباما» در صفحه توئیتر شخصی خود نوشت: «ایران، مذاکرات را به عنوان امتیاز به ما تلقی میکند. تهران فکر میکند بالا و پایین کردن ترس از برنامه هستهایاش باعث پذیرش طرح «بیشتر در برابر کمتر» [از سوی آمریکا] خواهد شد، به این معنا که رفع تحریمها بیشتر از آنچه در برجام آمده باشد و در ازای آن ایران امتیازهای کمتری بدهد. برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم». در این نوشتار، راس به طور واضح از اتخاذ راهبرد ارعاب در برابر تهران سخن میگوید. بدین صورت که واشنگتن سعی کند با ترساندن ایران از طریق نگه داشتن چماقی همچون اقدام نظامی مستقیم علیه تهران، امتیازات مدنظر خود را دریافت کرده و فعالیت تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران را تا حد ممکن محدود سازد. پیشنهاد راس با توجه به شرایط کنونی ایالاتمتحده و گذر زمان علیه این کشور قابل فهم به نظر میرسد. البته گفتنی است پیشنهاد دنیس راس مبنی بر ترساندن تهران به منظور امتیازگیری، در گذشته و در زمان دولت اصلاحات نیز توسط دولتمردان آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته بود.
* رؤیای تکرار نگارش نامه 2003
پیش از این نیز آمریکا در زمان مذاکرات هستهای زمان اصلاحات توانسته بود با استفاده از همین تاکتیک، امتیازگیری کند. 8 سال پیش در سال 2013 جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا در گفتوگویی تلویزیونی با ABC در انتقاد از دولت بوش، به ماجرای پیشنهاد هستهای دولت خاتمی اشاره کرد. وی در این باره گفت: «سال 2003 ایران پیشنهادی به بوش داد که میتوانست تاثیر زیادی در برنامه هستهای ایران داشته باشد اما هیچ کس این توافق را پیش نبرد و به آن اهمیتی نداد و اتفاقی هم نیفتاد». جان کری که در آن زمان تلاش داشت از توافق ژنو بین ایران و 1+5 دفاع کند، برای بیان میزان هزینه هر روز تاخیر برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران به «پیشنهادی» اشاره کرد که از سوی ایران سال 2003 یعنی مدت کمی پس از فاش شدن برنامه هستهای ایران، عنوان شد که نشان میداد میتوان آهنگ پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف کرد اما دولت بوش آن را جدی نگرفت.
روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» نیز پیش از این گفتوگو در سال 2007 پس از انتشار خبر فرستاده شدن نامهای به آمریکا، متن اصلی آن را منتشر کرد. در آن زمان هیچ کدام از مقامات مسؤول در آمریکا اصلیت و صحت این نامه را زیر سوال نبردند. این روزنامه همچنین در گزارشی پس از صحبتهای کری، به نقش محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه ایران نیز در آن ماجرا اشاره کرده بود. گویا ظریف، سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد، یک نسخه ویرایش شده از پیشنهاد ایران را در اختیار رسانههای آمریکایی قرار میدهد تا افکار عمومی را بیشتر در جریان پیشنهاد ایران قرار دهد.
«واشنگتنپست» نوشته بود: 2 ماه پس از آنکه رئیسجمهور اسبق ایران (خاتمی) در مقابل رسانهها از برنامه هستهای ایران خبر داد؛ یعنی درست زمانی که نیروهای نظامی عراق از نیروهای ائتلاف شکست خورده بودند و بغداد سقوط کرده بود، وزارت خارجه آمریکا 4 مه نامهای 2 صفحهای را که هیچ سربرگی نداشت، به صورتی غیرمعمول از طریق فکس دریافت کرد که از جانب دولت سوییس ارسال شده بود. این نامه امضا نداشت، هیچ نشانه معمول دیپلماتیکی هم در آن وجود نداشت اما در آن پیشنهاد شده بود ایران آماده برگزاری مذاکرات دوجانبه و گسترده درباره برنامه هستهای است و همه گزینهها از همکاری گسترده راجع به برنامه هستهای گرفته تا پذیرش به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس و پایان دادن به حمایت از گروههای شبهنظامی در فلسطین را نیز روی میز گذاشته بود. این روزنامه آمریکایی در ادامه به نقش محمدجواد ظریف در تهیه و انتشار این نامه اشاره میکند: «تیم گلدیمن» سفیر سوییس در تهران که اصالت این نامه را تایید کرده بود، در نامه دیگری به وزارت خارجه آمریکا آورد این نامه با حمایت افراد صاحب نفوذ در ایران تهیه شده است. یکی از بازیگران اصلی در زمینه تهیه این نامه - که به «نقشه راه» نیز معروف شد - محمدجواد ظریف بوده است. لازم به ذکر است در نامه مذکور، ایران نه تنها از دست برداشتن از حمایت گروههای فلسطینی سخن به میان آورد، بلکه پیشنهاد داده بود برای خلع سلاح حزبالله نیز تلاش کرده و تمام فعالیتهای هستهای خود را شفاف کند. در ازای این همه، ایران از آمریکا خواست از رفتار خصمانه خود نسبت به جمهوری اسلامی دست بکشد و در بیانیهای تصریح کند ایران جزو محور شرارت نیست! در سند دیگری که به نقل از «دنیس راس» پیش از این توسط منابع غربی منتشر شده بود، آمده است: «اول آوریل 2003 مباحثه طولانیای با صادق خرازی که برای دیدنم آمده بود، داشتم و دوم مه نیز دوباره او را به مدت 3 ساعت دیدم». آنچه در نامه دولت خاتمی به جورج بوش به صراحت آمده است، تلاش این دولت برای اعطای برخی امتیازات در جهت «نزدیکی ۲ دولت» است. گویا قرار بوده در این راستا دیدارهای دیگری میان کمال خرازی و زلمی خلیلزاد انجام شود که با پاسخ سرد مقامات کاخ سفید راه به جایی نبرده است. بعد از صحبت کردن درباره این مساله با صادق خرازی، من فهمیدم آنها میخواهند مطمئن شوند که اگر در مرحله اولیه همه چیز به هم خورد، قرارهایی که گذاشتهاند و شرایط جدیدی که گذاشتهاند، افشا نشود، چون نمیخواهند مشکل داشته باشند. هرچند به طور مطلق نمیتوان تمام ادعاهای طرف آمریکایی را درباره این تجربه تاریخی تایید کرد اما با توجه به موفقیت سیاست ارعابآفرینی دولت آمریکا در همراه ساختن تیم مذاکرهکننده دولت سابق، موضع اخیر دنیس راس را میتوان تلاشی برای امتحان مجدد این رویکرد دانست.
* زمین بازی عوض شده است
هرچند اظهارات دنیس راس و تاکتیک هراسآفرینی به علت فقدان پلن B با نیت وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش شروط آمریکا در میدان مذاکرات از سوی طرف غربی پیگیری میشود اما مناسبات قدرت بین طرفین در قیاس با گذشته تغییرات ملموس و حداکثری کرده است. اتخاذ استراتژی «مقاومت فعال» و دست پر ایران در مقابل سناریوی آمریکاییها مانع از کارسازی هراسآفرینی غربیها میشود. در این شرایط پیگیری یک رویکرد هوشمندانه از سوی تیم جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی و همصدایی داخلی در راستای روشنگری درباره علت هراسآفرینی طرف آمریکایی، مسیر مذاکرات آتی را به سمت بهرهوری حداکثری برای کشورمان تغییر خواهد داد.
ارسال به دوستان
مدیرکل آژانس انرژی اتمی که نظارت آژانس در ایران را شکننده خوانده پس از سفر به واشنگتن اعلام کرد نیاز دارد فوراً به تهران سفرکند
دستور کار آمریکا به گروسی!
گروه سیاسی: مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بشدت از کاهش دسترسی و نظارت بازرسان آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران -که خود آن را فراتر از بازرسیهای معمول نامیده- آشفته به نظر میرسد، بر حجم فعالیتهای دیپلماتیک خود افزوده است. «رافائل ماریانو گروسی» با اضطرار کامل برنامه نظارت آژانس در ایران را «شکننده» میخواند. به گزارش «وطنامروز»، پس از عدم اجازه ایران به آژانس برای تعویض دوربینهای مجموعه «تسا» در کرج، رافائل گروسی که با انتقادات فراوان مقامات کشورمان مبنی بر سکوت آژانس نسبت به حملات خرابکارانه علیه تاسیسات ایرانی مواجه شد، در نهایت به طور تلویحی حاضر شد بدون آنکه اسمی از رژیم صهیونیستی بیاورد، عملیات خرابکارانه را محکوم کند. گروسی چندی قبل در این راستا گفت: کنفرانس عمومی آژانس بینالمللی انرژی اتمی چندین قطعنامه در گذشته در رابطه با ترور و خرابکاری در تاسیسات هستهای داشته که بسیار صریح و شفاف بوده و با جدیت قدم برداشته و هر نوع حمله علیه تاسیسات هستهای با توجه به این قطعنامهها باید محکوم شود.
دیپلمات آرژانتینی همچنان که نقش آژانس در ایران را غیرقابل اجتناب خواند، افزود: در حقیقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی برنامه اتمی ایران را در کل و فراتر از برجام زیر نظر دارد. گروسی اضافه کرد: برجام یک توافق خاص محسوب میشود و ما وظیفه داریم فراتر از بازرسیهای معمول و اقداماتی که در ایران انجام میدهیم، چه هوا آفتابی باشد، چه بارانی، اقدامات بیشتری را اجرا کنیم و آژانس بینالمللی انرژی اتمی ضامن اجرای توافقات و تصمیمات گرفته شده است و میتوان گفت این توصیفی ساده و کاربردی از کاری است که ما انجام میدهیم. مدیرکل آژانس که به نظر میرسد همچنان از ایران انتظار ارائه امتیازات بیشائبه و فراتر از معمول دارد، همچنین در مصاحبه با روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز گفت فوراً نیاز دارد با «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران برای بحث درباره آنچه پیشنهادات به منظور تقویت برنامه نظارت «شکننده» این نهاد در ایران خواند، دیدار و گفتوگو کند. وی گفت اقدامات «موقت» برای نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران دیگر «کامل» نیست.
* سفر به آمریکا و گزارشدهی به ناقض برجام!
اقدامات متعدد گروسی محدود به اینها نشد و مدیرکل آژانس با سفر به آمریکا در واشنگتن با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا دیدار و درباره پرونده هستهای ایران گفتوگو کرد. سفر گروسی به آمریکا برای رایزنی درباره ایران و گزارشدهی به واشنگتن(!) در حالی است که دولت بایدن اخیرا با پیمان امنیتی «اوکاس» که طی آن زیردریایی هستهای در اختیار استرالیا قرار میدهد، «انپیتی»- پیمان منع گسترش سلاح هستهای- را کاملا نقض کرده است. جالب اینجاست که مدیرکل آژانس درباره این اقدام که حیثیت آژانس را از بین برده، نه تنها سکوت کرده، بلکه حالا برای احیای بازرسیهای غیرمتعارف از ایران، ناقض فاحش برجام و «انپیتی» را طرف مشورت قرار داده است!
در همین حال وزارت خارجه آمریکا سهشنبه طی بیانیهای اعلام کرد آنتونی بلینکن در دیدار گروسی بر حمایت قدرتمندانه آمریکا از ماموریت راستیآزمایی برای اطمینان از عدم اشاعه هستهای از جمله در ایران تاکید کرد. وزیر خارجه آمریکا همچنین در گفتوگو با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: ایران باید به تعهدات راستیآزمایی هستهای خود عمل کرده، اقدامات تحریکآمیز هستهای را متوقف کرده و به دیپلماسی بازگردد!
* آمریکا شریک کلیدی آژانس است!
رافائل گروسی که برای دیدار با مقامهای آمریکایی به واشنگتن رفته است، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی بلومبرگ از وضعیت جاری در رابطه با برجام گفت و همچنین از قصد خود برای سفر به ایران طی چند روز آینده خبر داد. گروسی در این مصاحبه عنوان کرد: ایالات متحده یکی از شرکای کلیدی آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و البته مسائل مهمی هم وجود دارد که ما شاید درباره آنها بخواهیم صحبت کنیم؛ ایران و دیگر موضوعات که ایالات متحده درباره آنها سهم داشته باشد. وی افزود: حمایت ایالات متحده از آژانس بینالمللی انرژی اتمی مستحکم است و بدون در نظر گرفتن اینکه یک جمهوریخواه یا دموکرات در کاخ سفید باشد، این حمایت دائمی بوده است. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصریح کرد: «ارائه گزارش، کار و شغل من است؛ بدون لحاظ اینکه چه فردی اینجا در کاخ سفید نشسته است. ما باید اطلاعات بدهیم. ما یک تلاش بزرگ بازرسی در همه جهان بویژه در ایران داریم. ما همچنین گزارش فصلی داریم و علاوه بر این، اگر اتفاق مهمی افتاد، ما باید اطلاع بدهیم تا شاید کشورها بتوانند موضعی درباره آن اتخاذ کنند».
دیپلمات آرژانتینی که ۲ تفاهم فنی و موقت با تهران را که چیزی جز یک بیانیه سیاسی نیست، حقی برای آژانس درباره تداوم بازرسیها فرض کرده، درباره قصد خود برای سفر به تهران نیز گفت: طی چند روز آینده من امیدوارم به ایران بازگردم. ماه سپتامبر ما توافق کردیم من به ایران بازگردم، چرا که ما آن زمان یک گفتوگو و مذاکره فنی داشتیم اما مشخص است موضوع، گسترده است و نه تنها ملاحظات فنی دارد، بلکه موضوعات عمیق سیاسی هم وجود دارد که ما باید درباره آنها صحبت کنیم و به یک تفاهم و درک مشترک برسیم. مدیرکل آژانس درباره رویکرد هستهای دولت سیزدهم هم گفت: «یک دولت جدید در ایران است، دولتی که برخاسته از گروهی است که اظهارنظرات بسیار سرسختانهای درباره برنامه هستهای [ایران] و همکاری با سازمانهای بینالمللی از قبیل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد، در نتیجه ما باید با هم سازگار شویم. در هر رابطهای اینطور است اما من هنوز از این فرصت برخوردار نشدهام، به همین دلیل من به ایران بازخواهم گشت». گروسی در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دیدار با رئیسجمهور ابراهیم رئیسی وجود دارد، گفت: «شاید! البته اگر او (ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران) آنقدر مهربان باشد که با من دیدار کند». مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین درباره تفاوت دولت سیزدهم با دولت روحانی اظهار کرد: خوب مشخص است و این موضوع موضعی محرمانه نیست که آنها نظراتی انتقادی درباره همه چیز از برجام گرفته تا موضوعاتی که اتفاق افتاد، دارند و به طور کلی آنها رویکردی متفاوت دارند. در شرایطی که ما هماکنون صحبت میکنیم، هنوز از هر ۲ سو این نیت برای بازگشت به مذاکرات توافق (برجام) وجود دارد، البته من روی این کلمه «هنوز» تاکید کردم. من هنوز در موقعیتی هستم که این ایده وجود دارد که دو طرف به مذاکرات بازگردند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینه این توافق، نقش تضمینکننده اجرای تعهدات هستهای را ایفا میکند و ما ناظر و بازرس
هستیم».گروسی در پایان درباره وضعیت منفی موجود درباره برجام گفت: «ببینید! به نظر من مراحل و فازهایی وجود دارد وقتی که یک موضوعی برای مدتی طولانی ادامه یابد، اجتنابناپذیر است که شما شاهد فرازونشیب و لحظاتی تلخ باشید. در حال حاضر، در یک مرحله بلاتکلیفی هستیم، چرا که قرار بود این فرآیند ادامه داشته باشد اما در همان زمان شاهد بنبست یا وقفه هستید».
ارسال به دوستان
پرونده سوریه/ 10
گروه تروریستی احرارالشام
روحالله اژدری: گروه احرارالشام توسط اخوانالمسلمین و انصارالشریعه همزمان با ارتش آزاد سوریه تشکیل شد. در شرایطی که شماری از افسران و سربازان ارتش سوریه تمرد کرده و ارتش این کشور را ترک کردند و در میان شورایی قرار گرفتند که رهبران سوسیالیست یا لیبرال سکولار سوریه مانند عبدالحلیم خدام (که قبلا معاون رئیسجمهور بود و سال 2006 سوریه را ترک کرده بود)، برهان غلیون و احمد بن جلون رهبری آن را بر عهده داشتند، نیروهای اسلامگرای سنی سلفی سوری تصمیم گرفتند نیرویی موازی با ارتش آزاد سوریه با گرایشهای اسلامگرایانه ایجاد کنند که منجر به ایجاد احرارالشام در نیمه نخست سال 2011 شد. احرارالشام را میتوان شاخه نظامی اخوانالمسلمین سوریه دانست. احرارالشام تا سال 1394 به استثنای حوالی درعا و بخش کوچکی از شهر حلب، منطقه چندان حساسی را در سراسر سوریه در اختیار نداشت. احرارالشام سالهای ابتدایی بحران سوریه در مقایسه با داعش و جبههالنصره نتوانست مزیت چندانی به لحاظ نظامی در این زمینه به دست آورد. آنها بر بخشهای کوچکی از حلب و قسمتهایی از شهر درعا که مناطق کوچک سنینشین سوریه هستند تسلط یافتند. (ابراهیمی/ 1394)
* ایدئولوژی احرارالشام
برخی بنیانگذاران این گروه مانند حسن عبود و عبدالناصر یاسین قبل از آزادی در بهار ۲۰۱۱ در زندان سدنیا زندانی بودند. به ادعای رهبران این گروه، آنها فکر شکل دادن به یک گروه اسلامی برای مبارزه با حکومت سکولار سوریه را در زندان داشتهاند. آنها اقرار کردهاند که ارتباط با گروههای افراطی و معتدل در زندان موجب شد یک ایدئولوژی اعتدالی را در پیش بگیرند. احرارالشام از ابتدای تاسیس هیچ تعهدی به القاعده و داعش نداشت. رهبران این گروه بیش از آنکه جهانی فکر کنند، ملی میاندیشیدند و نگاه ناسیونالیستی عربی داشتند. آنها متأثر از اندیشههای سلفی و تکفیری بودند، لذا سال ۲۰۱۳ شروع به همکاری با جبههالنصره و داعش کردند. بر اساس همین قرابت ایدئولوژیک، داعش و النصره را برادران خود میدانستند. برخلاف داعش و النصره، احرارالشام توسط آمریکا و سازمان ملل در فهرست گروههای تروریستی قرار نگرفت. حتی اتحادیه اروپایی در مقابل روسیه در تلاش بود با لابیگری در شورای امنیت سازمان ملل از قرار گرفتن نام احرارالشام در لیست سیاه تروریستی جلوگیری کند. احرارالشام بر اساس نگاه ناسیونالیستی خود در صدد ایجاد یک امارت اسلامی در سوریه بود که قوانین شریعت را به اجرا درآورد، لذا با هرگونه اندیشه سکولار و دموکراتیک مخالفت میکرد. (Göldner, Elsayed2019:7)
* رفتار سازمانی احرارالشام
از نظر سازمانی، احرارالشام کمتر از تصمیمگیری سلسلهمراتبی بهره میبرد. این گروه ساختار نظامی غیرمتمرکزی داشت و به همین دلیل توانایی آنها در فرماندهی و کنترل نیروهای خود در مقایسه با جبههالنصره و داعش ضعیفتر بود. نیروهایش عمدتا از شبهنظامیان محلی و سوری بودند؛ یک نیروی جنگجوی مرکزی کوچک ولی با تجربه داشت که میتوانستند به سوی مکانهای مختلف حرکت کنند و نیروها را آموزش بدهند. احرارالشام سال ۲۰۱۵ ادعا کرد ۴۰ هزار نیروی جنگنده در اختیار دارد که آن را به یکی از قدرتمندترین گروههای مخالف مسلح سوریه تبدیل میکند. احرارالشام در مناطق تحت کنترل خود بخشهای مختلفی را برای ارائه خدمات ایجاد کرده بود. این بخشها شامل دفتر مسائل شرعی، دفتر سیاسی، دفتر فنی و دادگاههای داخلی بود. این گروه هرگونه راهحل سیاسی را برای حل بحران سوریه رد میکرد و بشدت با مداخله بینالمللی مخالف بود. همچنین به ساختار مخالفان سوریه مستقر در ترکیه معترض و معتقد بود آنها نماینده تمام نیروهای مخالف سوریه نیستند. به همین دلیل اعضایش متهم شدند به انقلاب سوریه خیانت کرده و باعث تفرقه در بین مخالفان شدهاند. (Göldner, Elsayed2019:9)
* رابطه احرارالشام با داعش و جبههالنصره
گروه احرارالشام و سایر گروههای تشکیلدهنده «جبهه اسلامی سوریه» که بازوی نظامی رسمی گروه اخوانالمسلمین و القاعده در سوریه به شمار میآیند، ارتباطات بسیار مستحکمی با القاعده داشته و دارند. بنا بر تصاویر منتشره در منابع رسانهای، موسس اصلی این گروه فردی به نام «ابوخالد سوری» بوده است.
همزمان با آغاز بحران تروریستی- تکفیری علیه مردم و دولت سوریه، ابوخالد سوری به همراه گروهی از فرماندهان و رهبران اصلی القاعده بنا بر دعوت سازمانهای جاسوسی عربستان سعودی و قطر که در طول فعالیتهای این گروه در دهههای 80 و 90 از سوی آمریکا متولی هدایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی آن بودند، در یک جلسه در شهر استانبول حاضر شدند. از دیگر حاضران در این جلسه ۲ تن از رهبران اخوانالمسلمین سوریه، معاون سازمان جاسوسی ترکیه (میت)، روسای سرویسهای جاسوسی قطر و عربستان سعودی بودند. از مصوبات این جلسه تشکیل گروهی متشکل از نیروهای دارای تفکرات تکفیری با حمایت مستقیم تدارکاتی - تسلیحاتی ترکیه، عربستان و قطر بود. در همان ماههای ابتدایی بحران سوریه گروهی با نام «حرکه احرارالشام» با نظارت مستقیم ابوخالد سوری به فرماندهی گروهی از اعضا و فعالان اخوانالمسلمین سوریه در مناطق حاشیه شمالی استانهای ادلب، حلب و دمشق آغاز بهکار کرد. فرماندهان اصلی گروه احرارالشام شامل این افراد بودند: ابو عبدالله الحموی (حسان عبود) فرمانده کل، ابو یزن الشامی (مسؤول شاخه نظامی)، ابوعبدالملک الشرعی (مسؤول صدور فتوا و امور به اصطلاح شرعی)، ابو یوسف بنش، ابو طلحه الغاب، ابو حمزه الرقه، ابو زبیر الحموی و ابوساریه الشامی. (تسنیم/ 1394)
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|